تمام رنجها و مصائب انسانی ناشی از جهل است و جهل است که باعث میشود ،ما آنی نباشیم که هستیم .با یک مثال توضیح میدهم ،تصور کنید خود حقیقی ما یک خورشید است ،(خود ما یک دریچه به سوی دانای مطلق یا خداوند هستیم )و رفتارها و گفتارها و بصورت کلی ،تمام خروجیهای ما ،کرهی ماست .تا زمانی که اختلاف بین ماه و خورشید باشد ،ماه یا بصورت ناپیدا یا هلالی و یا نیمه روشن است .اینها همه یعنی رنج ،رنجی ناشی از اینکه من خودم را پنهان کردم و اشکار نساخته ام.رنجها ناشی از تصورات نادرست و نشناختن خویش و نمایان نساختن خود است .اگر خود را شناخته و خود را در رفتار و کردارمان جاری سازیم ،از تمام رنجها و دردها رها میشویم .و برای مشاهدهی خود ،سفر به درون لازم است بدون عینک تصورات و پیش فرضها و قضاوتها .و این مراقبه است ،نیایش است ،مشاهده است .
رضا8/9
ما توجه هستیم ،یعنی چراغ عقل در دست ماست، که ما با سوق دادن آن به جهتی، که میل و ارادهی ماست ،آن ناشناخته را روشن و نسبت بهان،دارای شناخت میشویم . ارتعاش نور این چراغ عقل و زاویهی دید آن، وابسطه به اندیشه است .اندیشهها اما ،محصول اندیشیدن است.این اندیشیدن میتواند ناشی از نگاهی تازه(نگاه بر اساس معیارهایی که پذیرشهای ماست شکل میگیرد .چه این معیارهای حقیقی یا باطل باشد)، به باوری کهنه و قدیمیباشد ،یا ناشی از روشن ساختن فضایی که چراغ عقلی به آن تابیده نشده بود، که باعث کشف ،ناشناختهها میشود.و شناخت همواره بر اساس تصویر سازی از موضوعی است ،چهانموضوع درونی باشد ،چه تصویری از آن در بیرون.این تصویر سازی میتواند در بیان و در تطابق با آن موضوع باشد یا با زاویه و یا حتی در توهمیکه با موضوع کاملا متفاوت است.موضوع اصلی در صحت سنجی این شناخت است ،اگر صحت سنجی آنرا در استدلال و موازین عقلی به اثبات رسید در درستی وگرنه در توهم و نادرستی است .پس سفر از عقل تا عقل است و عقل بر اساس استدلال و دلیل و برهان و اثبات عمل میکند .چیزی که در استدلال عقلی نگنجد از خرافه است .حتی معجزه ،روشی برای مجاب کردن عقل در تبعیت است
رضا8/9
رود در عبور از ناهمواریها
# تفاوت ها ...تعداد صفحات : 1