خاتمیت در زمان خلاصه نمیشود، بلکه خاتمیت و اتمام رسالتی است که تمام نور را به ظهور رسانده و کار را تمام کرده است و منبعد رسول عقلی باید، برانگیختن که فهم نماید، و به فراخور عقل خویش از آن شراب جان نوشد. .جناب یعنی استانه و در جناب حق است که هر مخلوق به جرعه نور و فهمی،قدر و مقام یافته و به بیان و ظهور آن برانگیخته میشود . هر موجود در منحصر بفرد بودن خویش ،کمال است و تمام انچه که باید باشد و زندگی ،فری برای شناخت این خویش و هویداییاندر عمل است.و پیامبر برانگیخته شد تا تمام انچه را که در ظهور میگنجد در بیان اورد .این نزول بود و عروجی باید برای فهم این نور .قرب وبعد،به معنای دوری ونزدیکی مسافت نیست که به معنای همراستا بودن است با حقیقت که خویشتن است و یا همراستا نبودن با خویش ،بدین معنا که ایا تومجرای حقیقت خویشی یا خویش را فراموش کرده و ر اسارت ابزار خودی ،معراج وقتی رخ میدهد که هر چیزی در جای خود باشد ،وادمیابزار ابزارش نباشد.معراج به اسمان و یا معراج به شکم تاریک نهگ هر دو یک سفر است و یک مقصد ،مهم از خود بدر شدن و به حق رسیدن است و در معراج است که به ورای دایره هستی میرسد، و در یکی گشتن چشم سر و چشم دل به حیرت است از مشاهدهی نوری که خویشتن او را از بارقهای از آن ،در اندازه و قدر نمود
فرار از نابودیهنگامیکه انسان متولد میشود ،دارای جسمیمیشود که بله مرور بزرگ گشته و با مردم زندگی میکند، همانند افراد دیگر است و تفاوت او با اشخاص دیگر اندک شمرده میشود، ولی همین شخص که در ظاهر با اشخاص دیگر همانندی دارد، از جهت باطن، ویژه و مخصوص و تکرارناپذیر است.آنچه افراد را با یکدیگر همانند نشان میدهد، نقابی از شکل انسانیت است ،که همه در زیر آن نقاب زندگی میکنند؛ ولی اگر پشت آن نقاب دیده شود، هیچ کس همسان و همانند دیگری نیست، بلکه هر فردی سرنوشت مخصوص به خودش را دارد و در آن سرنوشت نیز شریک نمیشناسد.و خود خالق سرنوشتی است که یکی از احتمالات ممکن در جهان هستی است .انچه هر فردی را متمایز و منحصر بفرد میکند ،اندیشه ،تفکر ،آگاهی ،خلاقیت و یا همان رسالتی است که بدان منظور خلق شده تا آنرا نمایان ساخته و برای افرینش اثر بخش باشد.
منزل پدر یا منزل شوهر؟یک مورچه وقتی در حال راه رفتن روی یک کره است ،یک صفحه را میبیند و تجسمیاز کره ندارد ..یک رادیو وقتی که روی یک ایستگاه تنظیم میشود ،از باقی ایستگاه و موجودیت انها بی اطلاع است و بالطبع منکر هر چیزی به جز خود است ،ما تا از جیزی اطلاع نداشته بلشیم دلتنگاننشده و به جستجوی شناختناننیستیم .یک نقطه بی بعد است اما در مقیاس نانو در ابتدا به دایرهای با دو بعد و سپس به صورت کرهای با سه بعد ،نمایان میشود .حال ما انسانها تواتایی فهم و تصور سه بعد را داریم ،اگر جهان دارای ابعاد بیشتری باشد چگونه میتوانیم اصلا به وجود انها میببریم .ایا جنها ،و موجوداتی در ابعاد دیگر و در کنار ما وجود ندارند که ازانبیخریم ،از طرف دیگر ما در حال مشاهدهی نتایج اندیشه و عملکرد خود در فضایی سه بعدی هستیم ،ایا انتخاب و عمل ما در ابعاد دیگر به اشکال دیگر نمایان نمیشود کهانظهورات به مراتب با اهمیت تر و ماناتر از جهان سه بعدی باشد.ایا در ابعاد دیگر انجه که ما فاصله تصور میکنیم ،یک نوه درهم تنیدگی تار و پود ما با یکدیگر تیست ،ایا مفهوم زمان تنها تصور و تعریفی برای فهم پدیدهها نیست که با ابعاد دیگر بصورت کلی بتوان انرا نادیده و یا به شکل دیگر تعریف کرد،؟مسافری از قطار پیاده میشود و با ماشین به لنگرگاه رفته و از انجا با کشتی به اقیانوس و از روی کشتی با سفینه به فضا میرود و ما شاید تنها در اسارت دیدن او در لباسی هستیم که پوشیده است....
رضا۷/۲۳
کهکشان راه شیری که منطومهی شمسی یکی از منطومههایاناست.ستارهشناسان مرکز اخترفیزیکهاروارد-اسمیت سونین در گزارش خود اعلام کردند دست کم ۱۷ میلیارد سیاره فراخورشیدی زمینسان در کهکشان راه شیری مستقر میباشد.حالا خود این کهکشان راه شیری یکی از بلیاردها کهکشانی است که با انفحار اولیه یا همان بیگ بنگ شکل گرفته و در حال انبساط در فضای هیچ است .هیج ،بدین معنا که چیزی ازاننمیدانیم .بی شک در این بلیاردها کهکشان و ملیاردها سیاره در کهکشان راه شیری ،امکان اینکه موجود زنده نباشد ،بسیار کم است .اگر جه شاید موحودانی متفاوت با نوع بشر در دیگر سیارات باشند یا مشابه انسان.در کل دو فرضیه در این ارتباط وجود دارد ،اول اینکه موجوداتی بسیار هوشمندتر و متمدنتراز ما، در سایر سیارات وجود دارند ،و نطریه دوم اینکه موجوداتی کم هوشتر و به مراتب در سطح تمدن پایینتر از ما در سیارات دیگر وجود دارند و شاید نطریه سوم این باشد که امکان دارد از هر دو گونهی متمدتتر و پاییتتر از ما انسانها در افرینش موجود باشد .یکی از نطریههایی که مطرح میشود چنین است که نسل انسان یک کلونی است که در ابتدا به عنوان یکی از محصولات زتتیکی ساخته شده ،توسط موجودات فضایی ،بر روی زمین قرار گرفته و تا مقطعی تحت تعلیمات خاص قرار گرفته و مس از بلوغ و ایجاد قابلیت خود هدایتی ،و خود اصلاحی بر اساس نتایج عملکرد ،این ارتباط تا حد زیادی کم و یا ناملموس شده است البته این ایدهای در مهندسی زنتیک است که ایا میتوان با تغییرات زنتیکی در اتسان ،موحودی ساخت که بتواند در برابر تشعشات کهکشاتی و شرایط دیگر سیارات زندگی کند ..هر جه هست جهل ما چنان عظیم و ناشناختهها چنان بی انتها هستند که ،تفکر و علم و خیال و دقت فراوانی را در ایجاد روح جستجوگری در انسان بوجود میاورد .یکی ازانموارد بحث ابعاد است .
رضا۷/۲۳
در مرز خواب و بیدار میتوان گام نهاد بر روی پلی که از روی رود زمان گذر میکند....در مرز بین شک و یقین میتوان دانهی ایمان را رویاند در دشت دل..در مرز افتاب و مهتاب میتوان ،لغزید پای رویا برای نوشیدن جرعه شرابی از عشق ،یا میتوان ،مستی شب را رقصید در بوسههای خورشید ..در مرز افتاب و باران است، که حلقهی رنگین کمان شکل میابد، همجون محرابی در گنبد اسمان ..در مرز خواستن و وصال است که عشق تولد میابد در اشتیاق
رضا۷/۲۳
به ستیغ کوه که میرسم،شب اسمان نمایان میشود .با رقص درخشش ستارهها و نور افشانی مهتاب زیبایی که نگاه را از چشم میرباید .با خودم میاندیشم چه زیباست که ما هیچگاه تصویر اکنون اسنان را در اسمان نمیتوانیم ببینیم ،این ستارهها و سیارهها شاید الان در اسارت سیاهجالهای نابود شده باشند و ما در حال نطاره اجرامیهستیم که پس از سالها و قرنها ،نور انان به زمین و چشمان ما رسیده است .و اکنون اسمان را ایندگان نطاره میکنند...چراغانی و نزدیکی اسمان شب ،مرا به حیرت مینشاند و مبهوت شکوه بی مانند اسمانم.
رضا۷/۲۳
هر کدام از ما در حوزهی توانایی خود میتوانیم ،یک دیکتاتور باشیم .وقتی بر باور و اندیشهی خود پافشاری کرده و چنان انرا مطلق فرض میکنیم که حتی اندیشهها و گفتههای متفاوت با آنرا نمیشنویم و در حال سرکوب نظرات متفاوت هستیم .در نقش یک همسر ،یک فرزند ،والدین ،کارمند ،رئیس و یا هر پست و مقام و جایگاهی که داریم.وقتی که چنان خود شیفته میشویم که بر روی نادرستی باورهای خود هم ،حتی تردید نمیکنیم و با تمام وجود ،باورهای خود را به دیگران میقبولانیم و اگر قبول نکردن ،با تمام امکان خود، در حال ازار دادن انها هستیم یعنی ما دیکتاتور هستیم .
جدول بازیها و آنالیز مسابقه نشاط و نود 16 تایی شماره 241 – چهارشنبه 23 مهرتعداد صفحات : 1